حمله پنیک چگونه است؟ دیگران چگونه توصیف می کنند؟

حمله پانیک چگونه است؟ حمله پانیک یک حالت ناگهانی ترس یا اضطراب شدید است که باعث واکنش‌های فیزیکی شدید، مانند ضربان قلب، عرق کردن، لرزش، تنگی نفس، یا احساس عذاب قریب‌الوقوع می‌شود، حتی اگر هیچ خطر واقعی یا علت ظاهری وجود نداشته باشد.

حمله پانیک معمولاً بین 5 تا 20 دقیقه طول می کشد و در عرض 10 دقیقه به اوج علائم می رسد. در موارد شدید، علائم ممکن است بیش از یک ساعت طول بکشد. از آنجایی که حملات پانیک را نمی توان همیشه پیش بینی کرد، می توانند به طور قابل توجهی بر زندگی روزمره تأثیر بگذارند. نشانه های حمله پانیک در تصویر زیر بخوبی نمایش داده شده است.

نشانه های حمله پنیک

بسیاری از افرادی که با اختلال هراس زندگی می کنند، احساس می کنند که انگار دچار حمله قلبی یا در آستانه مرگ هستند. این احساس ممکن است به قدری شدید باشد که آنها ممکن است به دنبال کمک های پزشکی اورژانسی باشند، به خصوص اگر ندانند که دچار اختلال پانیک هستند.

گزارش شخصی به نام تونی شرح واضحی از تجربیات او با حملات پانیک ارائه می‌کند، که با یک احساس مبهم و اختلال واقعی در بینایی او شروع می‌شود.

او سپس احساس انقباض در قفسه سینه خود، به ویژه در اطراف قلب خود می کند، و تا جایی پیش می رود که احساس می کند از نظر فیزیکی بی حرکت است.

تونی به اشتراک گذاشت: «همیشه برای من با احساس عذاب و بینایی تار شروع می‌شود که به دنبال آن یک فشردگی در قفسه سینه‌ام و یک فشردگی بسیار شدید در قلبم ایجاد می‌شود. و سپس به نقطه‌ای می‌رسم که احساس می‌کنم به معنای واقعی کلمه قفل شده‌ام، حتی اگر بخواهم دست‌ها یا پاهایم را حرکت دهم یا از موقعیتی دور شوم، که نمی‌توانم.»

علائمی مانند مشکل در تنفس و ترس شدید از مرگ قریب الوقوع، همانطور که تونی توصیف می کند، معمولا در اختلال هراس گزارش می شود.

احساس قریب‌الوقوع عذاب نشانه رایج حملات پانیک است که اغلب نشانه‌ای از شروع ترس و اضطراب شدیدی است که پس از آن رخ می‌دهد. فشردگی قفسه سینه ای که او توصیف می کند احتمالاً منعکس کننده احساسات فیزیکی ترس و اضطراب شدید، مانند تپش قلب یا احساس خفگی است.

احساس قفل شدن یا یخ زدگی او گواهی بر ماهیت ناتوان کننده حملات پانیک است که نه تنها بر وضعیت عاطفی او بلکه بر توانایی او برای واکنش فیزیکی نیز تأثیر می گذارد. این مثال، تأثیر همه جانبه حملات پانیک را برجسته می‌کند و بر جنبه‌های عاطفی، فیزیکی و شناختی عملکرد فرد تأثیر می‌گذارد.

آزیتا 17 ساله بود که برای اولین بار حمله پانیک را تجربه کرد. علائم او با تلاش برای نفس کشیدن شروع شد و به دنبال آن ترس شدید از غش کردن، نشان داد که چگونه حملات پانیک می تواند حس شدید ترس و سردرگمی را برانگیزد.

آزیتا گفت: «ابتدا به سختی نفس می‌کشیدم و بعد احساس می‌کردم که قرار است روی زمین بیهوش شوم، وحشتناک بود، و من وحشت‌زده بودم، و فقط سعی می‌کردم به مادرم بچسبم و فشارش دهم. نمی فهمیدم چه اتفاقی افتاده یا چرا چنین احساسی دارم،گیج شده بودم. فکر می‌کردم می‌میرم.»

این گزارش دست اول از یک حمله پانیک منعکس کننده اجماع علمی این اپیزودها است. حملات معمولاً با علائم ناراحتی شدید جسمی ظاهر می شوند که اغلب با شرایط تهدید کننده زندگی اشتباه گرفته می شود که منجر به چرخه ترس و سردرگمی می شود.

در این مورد، احساس تمایل به نگه داشتن فردی آشنا، مانند مادرش، می تواند به عنوان یک پاسخ طبیعی به جستجوی آسایش و امنیت در یک موقعیت بسیار ناراحت کننده تلقی شود.

ایوا تصویری تلخ از تجربه خود با حملات پانیک را بازگو می کند. توصیف او بر عدم کنترل و احساسات طاقت فرسا که مشخصه این اپیزودهای ناراحت کننده است، مشخص می کند که بر قدرت بدنی و توانایی او برای عملکردش نیز تأثیر گذاشته است.

ایوا می گوید: «حمله پانیک پر از همه احساساتی است که واقعاً نمی‌توانید آنها را کنترل کنید یا دوست دارید به نوعی پنهانشان کنید، مثل اینکه همه چیز از درون شما خالی می‌شود و باعث می‌شود واقعاً احساس ضعف کنید. حملات به من احساس ضعف می‌دهد،احساس می‌کنم که نمی‌توانم درست راه بروم، آنطور که واقعاً دوست دارم، قادر به انجام کارها نیستم.»

تجربه ایوا با تظاهرات معمول حملات پانیک همخوانی دارد. احساس غرق شدن توسط احساسات غیرقابل کنترل، توصیف رایجی در بین افرادی است که حملات پانیک را تجربه می کنند.

ضعف جسمانی که او ذکر می کند، مانند مشکل در راه رفتن، ممکن است به دلیل خستگی فیزیکی و تنش عضلانی باشد که می تواند به دنبال افزایش شدید آدرنالین در طول حمله باشد. ناتوانی درک شده در انجام کارها بر ماهیت ناتوان کننده این حملات تأکید می کند و نه تنها بر عملکرد روانی بلکه بر عملکرد فیزیکی نیز تأثیر می گذارد.

تانیا و الکساندرا از جمله افرادی هستند که از حواس پرتی به عنوان مکانیزم مقابله در هنگام حملات پانیک استفاده می کنند. حواس پرتی می تواند به عنوان یک عامل محافظتی عمل کند و به منحرف کردن توجه از احساسات و ترس های شدید مرتبط با حملات کمک کند.

تانیا می گوید: «نمی‌دانم اگر حواسم را پرت نکنم چه اتفاقی می‌افتد . . . نمی‌دانم طرف دیگر آن چیست، چه اتفاقی می‌افتد، این چیزی نیست که من حاضر باشم ریسک کنم تا بفهمم.»

الکساندرا نیز تلاش های خود را برای مدیریت حملات پانیک با استفاده از تکنیک تنفسی که توسط یک دوست آموزش داده شده به اشتراک می گذارد.

با این حال، او متوجه می‌شود که گاهی اوقات این تکنیک‌ها نه تنها علائم او را کاهش نمی‌دهند، بلکه ممکن است آن‌ها را تشدید کنند و او را بیشتر اذیت کنند.

الکساندرا می گوید: “من این تکنیک تنفسی را امتحان کردم که یکی از دوستانم به من آموخت. تا شمارش عدد 4 نفس بکشید، تا شمارش چهار نفس را نگه دارید، و تا شمارش 6 نفس را بیرون دهید. البته گاهی اوقات کارساز نیست و فقط اوضاع را بدتر می کند. احساساتی که دارم به تازگی تشدید شده اند.

هزاران بار سعی کردم آرام شوم، اما نمی توانم آرام شوم. در حال حاضر من فقط تلاش می کنم حملات را در لحظه نادیده بگیرم، زیرا می دانم که در این مرحله نمی توانم کاری انجام دهم تا آرام شوم، اما گاهی اوقات تلاش می کنم و این فقط حملات را بدتر می کند … بنابراین اگر بخواهم صادق باشم، من از تلاش برای آرام کردن حود دست کشیدم.”

گفته الکساندرا پیچیدگی مدیریت حملات پانیک را نشان می دهد. تکنیک تنفسی که او به آن اشاره می کند، یک استراتژی مقابله ای است که معمولا پیشنهاد می شود، اما همانطور که تجربه الکساندرا نشان می دهد، ممکن است همیشه برای همه موثر نباشد.

این ناهماهنگی بر ماهیت فردی اختلال هراس و چالش یافتن راهبردهای مقابله ای موثر جهانی تأکید می کند. بی خیال شدن او در هنگام حملات پانیک نشان دهنده سرخوردگی و درماندگی بسیار زیاد افراد مبتلا به اختلال پانیک است.

در حالی که حواس پرتی می تواند یک تسکین فوری باشد، ممکن است او را از مدیریت ترس خود باز دارد و در نتیجه چرخه اضطراب را تداوم بخشد. این موضوع به اهمیت رویکردهای درمانی شخصی برای مدیریت و کاهش اثرات این وضعیت ناتوان کننده اشاره دارد.

حمله پنیک چگونه است؟

لیلی احساس گیر افتادن و تنگی نفس را در طول قسمت هایی از حمله پنیک توصیف می کند. این احساسات محیطی ناراحت کننده ایجاد می کند که فرار از آن برای او دشوار است.

لیلی می گوید: «فقط احساس می‌کردم در دامی افتاده‌ام. گیر افتاده بودم، نمی توانستم نفس بکشم. من واقعاً نمی‌دانم چگونه آن را توصیف کنم، اما خوب نیست، زیرا احساس می‌کنی نمی‌توانی بیرون بیایی.»

حملات پانیک زمان محدودی دارند، معمولاً در عرض 10 دقیقه به اوج خود می رسند و سپس به تدریج فروکش می کنند. این درک می تواند به کاهش ترس مرتبط با حملات پانیک کمک کند.

گفته های آزیتا نگاهی اجمالی به درگیری درونی افرادی که از حملات پانیک رنج می برند و اغلب با آن مواجه می شود، ارائه می دهد.

از یک طرف، او پریشانی شدید و میل به بیان آشکار آن را تجربه می کند. از سوی دیگر، او از ادراکات اجتماعی و قضاوت بالقوه آگاه است و او را به تلاش برای پنهان کردن علائم خود سوق می دهد.

آزیتا می گوید: «سعی می‌کنم، آنچه را که در حال رخ دادن است پنهان کنم، اما نمی‌توانم، زیرا در لحظه‌ای که می‌خواهی فریاد بزنی، نمی‌توانی نفس بکشی، هول می‌شوی، اما این کار را هم نمی‌کنی. نمی‌خواهم کسی به من خیره شود یا بفهمد چه اتفاقی در حال رخ دادن است، زیرا واضح است که آنها نمی‌توانند بفهمند چه اتفاقی دارد می‌افتد.

این اوضاع را بدتر می‌کند، زیرا در حالی که سعی می‌کنید یک حمله پانیک را مدیریت کنید، همچنین سعی می‌کنید طوری به نظر برسید که دچار آن نیستید، زیرا نمی‌خواهید قضاوت مردم را بپذیرید و حتی خجالت می‌کشید. چون همه فقط تو را می بینند که عصبانی شده ای.»

این نقل قول متضمن این اجماع علمی است که حملات پانیک اغلب شامل یک تعامل پیچیده بین تجربه درونی فرد و محیط بیرونی آنها است.

پریشانی شدید جسمی و هیجانی که آزیتا توصیف می کند، یک واکنش معمولی در طول حملات پانیک است که با احساس تنگی نفس و ترس مشخص می شود. به طور همزمان، نگرانی او در مورد قضاوت بیرونی و عدم درک دیگران، اضطراب اجتماعی را که اغلب با اختلال هراس همراه است، برجسته می کند.

فشار اضافی برای پنهان کردن علائم او و “طبیعی” به نظر رسیدن برای اجتناب از قضاوت می تواند شدت حمله پانیک را تشدید کند و نشان دهد که چگونه محیط فرد می تواند بر تجربه آنها از این اختلال تأثیر بگذارد.

نگرانی های اجتماعی می توانند به چرخه هراس وارد شوند، علائم را افزایش داده و این ناخوشایندی را تشدید کنند. زیرا نگرانی در مورد پیامدهای اجتماعی همه چیز را تشدید می کند و “آن را بدتر می کند.”

جان تجربه خود را از مقابله با حملات پانیک در محیط های اجتماعی به اشتراک می گذارد. او بر ناراحتی خود تأکید می کند که وقتی علائم حمله پانیک را متوجه می شود، به طور ناخواسته علائم او تشدید می شود.

جان می گوید: “علائم کوچکی از حمله پنیک را متوجه می شوم. در این لحظه من به شدت نفس می کشم، در همین زمان است که دیگران متوجه می شوند، و اگر کسی فقط به من نگاه کند، یا بپرسد که آیا خوب هستم، آنگاه نفس هایم سریعتر می شود، چراکه می دانم مردم دارند متوجه می شوند، و اینجاست که شروع به دریافت چند نشانه دیگر خواهم کرد.»

ترس از قضاوت اجتماعی ادراک شده یا سوء تفاهم در واقع می تواند علائم را تشدید کند و ماهیت چند وجهی حملات پانیک را که نه تنها شامل احساسات فیزیکی بلکه پویایی شناختی و اجتماعی است، نشان می دهد.

دایره باطل اضطراب

یکی از بدترین احساسات گزارش شده مرتبط با حملات پانیک، ترس شدید از تجربه یک حمله پانیک دیگر است. گاهی اوقات، حتی ترس از داشتن یک حمله پانیک دیگر می تواند برای برخی از افراد باعث حمله دیگری شود.

ماهیت چرخه‌ای این نگرانی‌ها یک حلقه بازخورد ایجاد می‌کند، جایی که ترس به ترس بیشتر دامن می‌زند و به تداوم این اختلال کمک می‌کند.

نگرانی فرد در مورد حمله قلبی یک ترس رایج در میان افراد مبتلا به اختلال پانیک است که منعکس کننده علائم فیزیکی شدید است که اغلب شبیه علائم بیماری های قلبی جدی است. این امر تأثیر قابل توجهی را که حملات پانیک می تواند بر سلامت روانی و جسمی فرد داشته باشد، نشان می دهد.

چرخه اضطراب پانیک

چرخه معیوب اضطراب اینگونه است: نگرانی اولیه علائم فیزیکی را ایجاد می‌کند که اضطراب را تشدید می‌کند. این می تواند به رفتارهای اجتنابی و گریز منجر شود و به طور ناخواسته اضطراب را تقویت کرده و چرخه را تداوم بخشد.

مشاوران غیر مفید

وقتی دیگران سعی می کنند در طول حملات پانیک به او کمک کنند، ناامیدی خود را به اشتراک می گذارد. در حالی که نیت آنها خوب است، توصیه آنها اغلب کمکی نمی کند و گاهی اوقات استرس و ناراحتی افراد را افزایش می دهد.

سرجی می گوید، “گاهی اوقات مردم تلاش می کنند و کمک می کنند، اما در واقع کمکی نمی کنند و سپس از دست آنها عصبانی می شوم زیرا به من می گویند فلان کار را انجام دهم، درصورتی که همان کار را قبلا انجام داده ام و تاثیری نداشته است.

می دانم که آنها سعی می کنند به من کمک کنند، اما بی فایده است. آن‌ها می‌گفتند «الان نفس بکش» و بعد اگر این کار را نمی‌کردم، مدام به من می‌گفتند که به حرف‌هایشان گوش نمی‌دهم.

این موضوع کمکی نمی کند که آنها مدام بالای سر من بایستند و تهدید کنند، می گفتند “اگر الان نیای، این کار را می کنیم” و چیزهای دیگر و مدام از من سوال می پرسیدند و من نمی توانستم پاسخی بدهم، و در نهایت آنها من را بی ادب خطاب می کردند.»

گزارش سرجی نکته مهمی را در درک اختلال هراس نشان می‌دهد. پیچیدگی این اختلال اغلب به این معناست که توصیه های با نیت خوب ممکن است لزوما مفید یا سازنده نباشد و حتی ممکن است به طور ناخواسته ناراحتی فرد را تشدید کند.

این امر بر اهمیت آموزش و آگاهی در مورد اختلال هراس، نه تنها برای کسانی که آن را تجربه می‌کنند، بلکه برای کسانی که احتمالاً نقش‌های حمایتی دارند، تأکید می‌کند.

American Psychiatric Association. Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders. 5th edition. American Psychiatric Association; 2013.

Baker, H. J., Hollywood, A., & Waite, P. (2022). Adolescents’ lived experience of panic disorder: an interpretative phenomenological analysis. BMC psychology10(1), 143.

Hewitt, O. M., Tomlin, A., & Waite, P. (2021). The experience of panic attacks in adolescents: an interpretative phenomenological analysis study. Emotional and Behavioural Difficulties26(3), 240-253.

Lattari, E., Budde, H., Paes, F., Neto, G. A. M., Appolinario, J. C., Nardi, A. E., Murillo-Rodriguez, E. & Machado, S. (2018). Effects of aerobic exercise on anxiety symptoms and cortical activity in patients with panic disorder: a pilot study. Clinical practice and epidemiology in mental health: CP & EMH, 14, 11.

Locke, A. B., Kirst, N., & Shultz, C. G. (2015). Diagnosis and management of generalized anxiety disorder and panic disorder in adults. American family physician, 91(9), 617-624.

5/5 - (2 امتیاز)
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.