بیش فعالی و نقص توجه

برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.

مرکز درمان بیش فعالی کودکان، متخصص درمان بیش قعالی کودک

بسیاری از مردم نام زیگموند فروید، پدر روانکاوی را شنیده‌اند و بسیاری نیز درباره برخی از ایده‌های بحث برانگیزتر او مانند حسادت آلت تناسلی و عقده ادیپ شنیده‌اند.

با این حال، روانکاوی بسیار بیشتر از یک رویکرد عجیب و غریب برای درک ذهن انسان است. این یک شکل خاص از گفتار درمانی است که مبتنی بر نظریه پیچیده رشد انسان و عملکرد روانی است.

در این مقاله تاریخچه نظریه روانکاوی، اصول اولیه مدل روانکاوی ذهن و رویکرد بالینی به نام روانکاوی را معرفی می کنیم. ما تفاوت های بین روانکاوی و روان درمانی را توضیح خواهیم داد و برخی از انتقادات روانکاوی را در نظر خواهیم گرفت.

قبل از ادامه، فکر کردیم که ممکن است بخواهید سه تمرین CBT مثبت ما را به صورت رایگان دانلود کنید. این تمرینات مبتنی بر علم، بینش دقیقی از درمان شناختی-رفتاری مثبت (CBT) و ابزارهایی برای استفاده از آن در درمان یا مربیگری به شما ارائه می‌دهد.

این مقاله شامل
روانکاوی چیست؟ تعریف و تاریخچه نظریه روانکاوی
رویکرد: دیدگاه روانکاوی
تکنیک های روان درمانی
نظریه روان پویایی در مقابل نظریه روانکاوی
روانکاوی در مقابل روان درمانی
آزمون روانکاوی: آزمون شخصیت فرویدی
نقد نظریه روانکاوی
یک پیام به خانه
منابع
روانکاوی چیست؟ تعریف و تاریخچه نظریه روانکاوی
روانکاوی یک گفتار درمانی است که هدف آن درمان طیف وسیعی از مسائل سلامت روان با بررسی رابطه بین عناصر ناخودآگاه و آگاهانه تجربه روانشناختی با استفاده از تکنیک‌های بالینی مانند تداعی آزاد و تعبیر خواب است (Pick, 2015).

روانکاوی معاصر تا حد زیادی از ریشه های خود در رویکرد کلاسیک فرویدی که در اواخر قرن نوزدهم در وین توسعه یافت، تکامل یافته است.

امروزه چندین مکتب روانکاوی وجود دارد که به مدل‌های مختلف ذهن و رویکردهای بالینی پایبند هستند. اینها شامل مکتب روابط ابژه مرتبط با کلاین و وینیکات، روانشناسی تحلیلی یونگ، و روانکاوی لاکانی (Gaztambide, 2021) است.

امروزه مناقشات زیادی بین این رویکردهای مختلف وجود دارد، اگرچه همه را می توان به عنوان رویکردی به روانکاوی طبقه بندی کرد.

یک موضوع مشترک بین آنها تمرکز آنها بر پویایی انتقال و انتقال متقابل بین تحلیلگر و تحلیلگر به عنوان وسیله ای برای تحول روانی و شفا است (Pick, 2015). در ادامه بیشتر توضیح داده شده است.

نظریه فروید: زیگموند فروید و روانکاوی
بنیانگذار روانکاوی، زیگموند فروید، در اتریش به دنیا آمد و بیشتر دوران کودکی و بزرگسالی خود را در وین گذراند (گی، 2006). او وارد دانشکده پزشکی شد و به عنوان متخصص مغز و اعصاب آموزش دید و در سال 1881 مدرک پزشکی گرفت.

بلافاصله پس از فارغ التحصیلی، او به یک مطب خصوصی راه اندازی کرد و شروع به درمان بیماران مبتلا به اختلالات روانی کرد. تجربه جالب همکارش دکتر جوزف بروئر با یک بیمار، «آنا او.»، که طیف وسیعی از علائم فیزیکی را بدون هیچ دلیل ظاهری فیزیکی تجربه کرد (بروئر و فروید، 1895/2001) توجه او را به خود جلب کرد.

دکتر برویر دریافت که وقتی به او کمک کرد تا خاطرات تجربیات آسیب زا را که از آگاهی آگاهانه سرکوب کرده بود، بازیابی کند، علائم او کاهش یافت. این مورد علاقه فروید را به ضمیر ناخودآگاه برانگیخت و باعث توسعه برخی از تأثیرگذارترین ایده های او شد.

شما می توانید در مورد ریشه های بالینی روانکاوی در متن اصلی Studies on Hysteria (Breuer & Freud, 1895/2001) بیشتر بخوانید.

مدل های ذهن: ایگو، شناسه و سوپرایگو
مدل ذهن فروید
شاید بزرگترین تأثیر فروید بر جهان، مدل ذهن انسان او بود که ذهن را به سه لایه یا منطقه تقسیم می کند.

هوشیار، آگاه
افکار، احساسات و تمرکز ادراکی فعلی ما را در خود جای دهیم
پیش آگاهی (گاهی اوقات ناخودآگاه نامیده می شود)
خانه همه چیزهایی که می توانیم به یاد بیاوریم یا از حافظه خود بازیابی کنیم
ناخودآگاه
در عمیق‌ترین سطح ذهن ما مخزنی از فرآیندهایی است که رفتار ما را هدایت می‌کنند، از جمله تمایلات غریزی تعیین‌شده بیولوژیکی (Pick, 2015).
بعدها، فروید مدل ساختارمندتری از ذهن را پیشنهاد کرد که ایده‌های اصلی او را در مورد فرآیندهای خودآگاه و ناخودآگاه بهتر به تصویر می‌کشید (Gaztambide، 2021).

Id، Ego و Superego
در این مدل، سه جزء برای ذهن وجود دارد:

شناسه
شناسه در سطح ناخودآگاه به عنوان موتور دو رانش غریزی اصلی ما عمل می کند: اروس، یا غریزه بقا که ما را به درگیر شدن در فعالیت های حیاتی سوق می دهد، و تاناتوس، یا غریزه مرگ که رفتار مخرب، پرخاشگرانه و خشونت آمیز را هدایت می کند. .
نفس
ایگو به عنوان یک فیلتر برای شناسه عمل می کند که هم به عنوان مجرای درایوهای ناخودآگاه ما عمل می کند و هم آنها را بررسی می کند. ایگو تضمین می کند که نیازهای ما به روشی مناسب اجتماعی برآورده می شود. جهت یابی به واقعیت است و در دوران نوزادی شروع به رشد می کند.
سوپرایگو
سوپرایگو اصطلاحی است که فروید به «وجدان» می‌دهد، جایی که اخلاق و اصول برتر در آن قرار دارند و ما را تشویق می‌کنند تا در شرایط اجتماعی و اخلاقی قابل قبول عمل کنیم.

ays (Pick, 2015).
تصویر زمینه ای از این مدل «کوه یخ» ذهن را ارائه می دهد که بیشترین تأثیر روانی را به عنوان قلمرو ناخودآگاه به تصویر می کشد.

مکانیسم های دفاعی
فروید معتقد بود که این سه جزء ذهن در تضاد دائمی هستند زیرا هر یک هدف متفاوتی دارند. گاهی اوقات، زمانی که تعارض روانشناختی عملکرد روانی را تهدید می کند، ایگو مجموعه ای از مکانیسم های دفاعی را برای جلوگیری از فروپاشی روانی بسیج می کند (بورگو، 2012).

این مکانیسم های دفاعی عبارتند از:

سرکوب
ایگو از ورود خاطرات مزاحم یا افکار تهدیدآمیز به آگاهی جلوگیری می کند و آنها را به ناخودآگاه ما سوق می دهد.
انکار
ایگو تجربیات ناراحت کننده یا طاقت فرسا را از آگاهی مسدود می کند و باعث می شود ما از تصدیق یا باور آنچه در حال وقوع است خودداری کنیم.
فرافکنی
ایگو تلاش می کند تا با نسبت دادن افکار، احساسات و انگیزه های غیرقابل قبول ما به شخص دیگری، ناراحتی را برطرف کند.
جابه جایی
ایگو یک انگیزه ناخودآگاه را با عمل بر روی یک شی یا شخص جایگزین به روشی غیرقابل قبول اجتماعی ارضا می کند (مثلاً ابراز عصبانیت نسبت به رئیس خود در محل کار با همسر خود در خانه).
پسرفت
عملکرد نفس برای مقابله با استرس به مرحله قبلی رشد روانی بازمی گردد (مثلاً یک بزرگسال عصبانی مانند یک کودک خردسال، عصبانی می شود).
تصعید
همانند جابه‌جایی، نفس با هدایت انرژی اضافی به یک فعالیت اجتماعی قابل قبول (مثلاً هدایت اضطراب به ورزش، کار یا سایر فعالیت‌های خلاقانه) بر تعارض غلبه می‌کند.
رویکرد: دیدگاه روانکاوی
دیدگاه روانکاوانه رویکرد روانکاوانه بر رمزگشایی این موضوع تمرکز دارد که چگونه ذهن ناخودآگاه فرآیندهای خودآگاه را به گونه ای اداره می کند که با عملکرد روانشناختی سالم تداخل دارد.

این بر اساس این ایده اساسی است که نیروهای ناخودآگاه تعیین شده بیولوژیکی رفتار انسان را هدایت می کنند، که اغلب ریشه در تجربیات اولیه تلاش برای برآورده کردن نیازهای اساسی ما دارد. با این حال، اینها خارج از آگاهی آگاهانه باقی می مانند (Pick, 2015).

روانکاوی درگیر فرآیند تحقیق در مورد دفاع بزرگسالان در برابر امیال ناخودآگاه غیرقابل قبولی است که ریشه در این تجربیات اولیه دارد و بر اهمیت آنها به عنوان بستر عملکرد روانشناختی بزرگسالان تأکید می کند (Frosh, 2016).


دانلود 3 تمرین CBT مثبت رایگان (PDF)
این تمرینات دقیق و مبتنی بر علم، شما یا مشتریانتان را با ابزارهایی برای یافتن مسیرهای جدید برای کاهش رنج و مقابله موثرتر با عوامل استرس زای زندگی مجهز می کند.

تکنیک های روان درمانی
یک روانکاو مدرن ممکن است بسته به مکتب تفکر روانکاوی خود از طیف وسیعی از مداخلات مختلف استفاده کند (به عنوان مثال، ابژه-رابطه، لکانی، یونگ و غیره؛ گازتامید، 2021).

با این حال، چهار تکنیک جزئی خاص برای روانکاوی وجود دارد که در زیر توضیح می دهیم.

چهار ایده روانکاوی چیست؟
ایگو و سوپرایگو
تفسیر
تفسیر به فرضیه سازی تحلیلگر در مورد تعارضات ناخودآگاه مشتری اشاره دارد. این فرضیه ها به صورت شفاهی به مشتری منتقل می شود.

به طور کلی، تحلیلگر تلاش می کند تا مشتری خود را از مکانیسم های دفاعی و زمینه ارتباطی آنها، از جمله درگیری های ناخودآگاه و انگیزه مشتری برای بسیج سازوکار دفاعی خاص آگاه کند (کرنبرگ، 2016).

سه مرحله تفسیر وجود دارد (کرنبرگ، 2016):

شفاف سازی
جایی که تحلیلگر سعی می کند آنچه را که در ذهن خودآگاه بیمار می گذرد روشن کند
تقابل
هدف ملایم این است که جنبه های غیرکلامی رفتار مشتری را در آگاهی او بیاورد
تفسیر
هنگامی که تحلیلگر فرضیه خود را در مورد معنای ناخودآگاه مطرح می کند که هر یک از جنبه های ارتباط مشتری را با دیگری مرتبط می کند.
تجزیه و تحلیل انتقال
انتقال به تکرار تعارضات ناخودآگاه که ریشه در گذشته رابطه مشتری در رابطه با تحلیلگر دارد اشاره دارد. تجزیه و تحلیل انتقال شامل ردیابی عناصر ارتباطات کلامی و غیرکلامی مشتری است که هدف آن تأثیرگذاری بر رفتار تحلیلگر نسبت به مشتری است (راکر، 1982).

برای مثال، یک مشتری با سابقه ترومای دوران کودکی ممکن است با ابراز ظن نسبت به انگیزه های تحلیلگر، غیبت در جلسات یا عصبانی شدن از تحلیلگر، شروع به ارتباط با تحلیلگر به عنوان یک شخصیت مرجع تهدید کننده یا غارتگر کند.

تجزیه و تحلیل انتقال مشتری یک جزء اساسی روانکاوی است و محرک اصلی تغییر در طول درمان است. این ماده خامی را فراهم می کند که تفاسیر تحلیلگر را مطلع می کند (راکر، 1982).

بی طرفی فنی
بی طرفی فنی به تعهد تحلیلگر به بی طرف ماندن و اجتناب از جانبداری در تعارضات داخلی مشتری اشاره دارد. تحلیلگر تلاش می کند تا با حفظ فاصله بالینی از واقعیت خارجی مشتری، بی طرف و بدون قضاوت باقی بماند.

علاوه بر این، بی طرفی فنی ایجاب می کند که تحلیلگران از تحمیل سیستم های ارزشی خود به مشتری خودداری کنند (کرنبرگ، 2016).

بی طرفی فنی گاهی اوقات می تواند مانند بی تفاوتی یا بی علاقگی به مشتری به نظر برسد، اما

هدف این نیست بلکه هدف تحلیلگران این است که به عنوان آینه ای برای مشتریان خود عمل کنند و ویژگی ها، مفروضات و رفتارهای خود مشتریان را منعکس کنند تا خودآگاهی مشتری را توسعه دهند.

تجزیه و تحلیل ضد انتقال
انتقال متقابل به پاسخ ها و واکنش های تحلیلگر به مشتری و مطالبی که در طول جلسات ارائه می دهد، به ویژه انتقال مشتری اشاره دارد.

تجزیه و تحلیل ضد انتقال شامل ردیابی عناصر انتقال اختیاری خود تحلیلگر به مشتری است که توسط مشتری تعیین می شود (راکر، 1982).

تجزیه و تحلیل انتقال متقابل، تحلیلگر را قادر می سازد تا مرزهای بالینی را حفظ کند و از اقدام در رابطه با مشتری اجتناب کند.

به دنبال مثال بالا، یک تحلیلگر که با مشتری با سابقه ترومای دوران کودکی کار می کند ممکن است به انتقال مشتری با احساس انزجار یا تحقیر مشتری که جلسات را از دست می دهد یا اظهار سوء ظن می کند، پاسخ دهد.

با این حال، تحلیل انتقال متقابل، تحلیلگر را قادر می‌سازد تا درک کند که چنین احساساتی پاسخی به انتقال مشتری است که ریشه در تعارضات رابطه‌ای گذشته آنها دارد. سپس احساسات تحلیلگر به‌عنوان ماده‌ای برای تفسیر مشاهده می‌شود تا بیان شود (راکر، 1982).

نظریه روان پویایی در مقابل نظریه روانکاوی
نظریه روان پویایی یک شاخه تکاملی از نظریه روانکاوی است و عناصر کلیدی نظریه روانکاوی رشد انسانی، عملکرد روانشناختی و تکنیک درمانی را حفظ می کند (برزوف و همکاران، 2008).

نظریه روان پویایی موافق است که مشکلات بالینی در زندگی بزرگسالان اغلب از روابط اولیه مشتری سرچشمه می گیرد. همچنین زمینه اجتماعی فعلی مشتری و تعامل آنها با محیط نزدیک را در نظر می گیرد.

هر دو رویکرد نظری بر موارد زیر توافق دارند:

وجود انگیزه ها/غرایز ناخودآگاه و مکانیسم های دفاعی
تأثیر ناخودآگاه بر شخصیت و رفتار انسان
اهمیت اولین تجربیات ما در شکل دادن به الگوهای رابطه ای بعدی
تأثیر عوامل داخلی بر رفتار، به این معنی که رفتار هرگز تحت کنترل کامل مشتری نیست (برزوف و همکاران، 2008).
تمایز بیشتر بین این دو با ارائه چند نمونه از تفاوت ها و شباهت ها در رویکرد بالینی ممکن است مفید باشد.

اول، هم روانکاو و هم درمانگر روان پویشی با انتقال و انتقال متقابل کار می کنند. در واقع، هر رویکرد درمانی که انتقال و/یا انتقال متقابل را تصدیق می‌کند و با آن کار می‌کند، ممکن است تا حدی روان پویشی نامیده شود (شدلر، 2010).

بنابراین، یک درمانگر روان پویشی به ارتباطات مشتری خود توجه می کند تا تشخیص دهد که چگونه تعارضات ناخودآگاه ریشه دار ممکن است به رفتارها، افکار و احساسات مشکل ساز در زمان حال کمک کند.

با این حال، آنها همچنین به زمینه اجتماعی اینجا و اکنون زندگی یک مشتری توجه می کنند تا بفهمند که چگونه موقعیت های دنیای واقعی مانند فقر، غم و اندوه، سوء استفاده، خشونت، نژادپرستی، تبعیض جنسی و غیره به درد و رنج مشتری کمک می کند (Berzoff et al. همکاران، 2008).

یک روانکاو مشتری خود را (معمولاً بیمار نامیده می شود) هر روز هفته در یک دوره نامشخص از سال ها می بیند. در همین حال، یک درمانگر روان پویشی، بسته به نیاز مراجع، به دفعات کمتر، شاید یک یا دو بار در هفته برای چندین ماه یا چند سال، به مراجع مراجعه می کند. درمان روان پویشی از این نظر بیشتر مشتری محور است (برزوف و همکاران، 2008).

یک درمانگر روان پویشی ممکن است شامل تکنیک هایی باشد که برای کار با انتقال و انتقال متقابل روانکاوانه نیستند. اینها ممکن است شامل مهارت های ارتباطی، مانند گوش دادن فعال، همدلی، و مداخلات هنرهای بیانی باشد. درمانگران روان پویایی در رویکرد خود با ستون های سنتی تکنیک روانکاوی که در بالا ذکر شد محدود نمی شوند (شدلر، 2010).

یک روانکاو با مشتری خود روی یک کاناپه کار می کند تا پسرفت را تشویق کند و به مطالب ناخودآگاه دسترسی پیدا کند (Pick, 2015)، در حالی که یک درمانگر روان پویشی رو در رو با مشتری که صاف نشسته است کار می کند.

اکنون که تفاوت های بین درمان روان پویشی و روانکاوی را روشن کردیم، به طور کلی تفاوت بین روانکاوی و روان درمانی را بررسی می کنیم.

روانکاوی در مقابل روان درمانی
یک روانکاو دارای مجموعه خاصی از مهارت ها است که از آموزش روانکاوی خاص خود به دست می آورد. در همین حال، روان درمانگران می توانند در طیف وسیعی از روش های درمانی، از جمله رویکردهای روان پویشی، شناختی-رفتاری، انسان گرایانه یا یکپارچه آموزش ببینند (Wampold, 2018).

با این حال، هر دو حرفه بر کمک به مردم از طریق گفتار درمانی تمرکز دارند. هر دو از مهارت های خود برای کمک به مشتریان خود برای به دست آوردن بینش نسبت به دنیای درونی خود، رسیدگی به مشکلات روانی و بهبودی استفاده می کنند.

در واقع روانکاو نوعی روان درمانگر است که در روانکاوی تخصص دارد. بنابراین، هر روانکاو یک روان درمانگر نیز هست، اما هر روان درمانگر روانکاو نیست (وامپلد، 2018).

آزمون روانکاوی: آزمون شخصیت فرویدی
اگر علاقه مند به انجام یک تست سریع و آسان برای تعیین شخصیت خود هستید 

 

با توجه به نظریه روانکاوی کلاسیک، آزمون سبک شخصیتی فرویدی را از آزمایشگاه‌های تحقیقاتی تفاوت‌های فردی انجام دهید.

اگرچه برای طبقه‌بندی معتبرتر و قابل اعتمادتر باید با روانکاو مشورت کنید، اما این تست می‌تواند به شما ایده دهد که چگونه روانکاوان شخصیت را مفهوم‌سازی می‌کنند.

این آزمون از 48 ماده تشکیل شده است که در مقیاس پنج درجه ای از مخالف تا موافق رتبه بندی شده اند. نتایج به صورت نمرات از 0٪ تا 100٪ در هشت تیپ شخصیتی است:

پذیرای دهان
دهان تهاجمی
مقعدی دفع کننده
نگهدارنده مقعد
فالیک تهاجمی
فالیک جبرانی
هیستریک کلاسیک
هیستریک نگهدارنده
برای درک بیشتر درباره نظریه رشد روانی-جنسی فروید و چگونگی ارتباط آن با شخصیت، ویدیوی زیر را ببینید.

توضیح نظریه روانکاوی سیگموند فروید

نقد نظریه روانکاوی
اگرچه نظریه روانکاوی پایه بسیاری از روانشناسی مدرن را پایه گذاری کرد، اما بدون نقص نیست. روانکاوی هنوز هم امروزه انجام می شود و نظریه روانکاوی از آن زمان به دلیل درک بهتر ما از رفتار انسانی، علوم اعصاب و مغز به روز شده است (Frosh, 2016).

با این حال، انتقادات جدی از نظریه و کاربردهای آن همچنان باقی است (ایگل، 2007).

عمده ترین انتقادات شامل موارد زیر است:

بسیاری از فرضیه ها و مفروضات نظریه روانکاوی را نمی توان به صورت تجربی مورد آزمایش قرار داد و جعل یا تأیید آن را تقریباً غیرممکن می کند.
بر نقش های قطعی زیست شناسی و ناخودآگاه تاکید می کند و از تأثیرات محیطی بر ذهن خودآگاه غفلت می کند.
نظریه روانکاوی عمیقاً در اندیشه‌های جنسیت‌گرایانه فروید ریشه دوانده بود و رگه‌هایی از این تبعیض جنسی هنوز در تئوری و عمل باقی مانده است.
این کاملاً اروپایی محور است و از نظر فرهنگی پشتیبانی نمی شود و ممکن است فقط برای مشتریانی از فرهنگ های یهودی-مسیحی غربی و سکولار اعمال شود.
فروید بر آسیب شناسی تاکید کرد و از مطالعه عملکرد روانشناختی بهینه غافل شد.
این نظریه از طریق استفاده از روش علمی توسعه نیافته است، بلکه از تفاسیر ذهنی فروید از گروه کوچکی از بیماران از یک پیشینه فرهنگی و دوره تاریخی خاص ساخته شده است (ایگل، 2007).
با توجه به این انتقادات معتبر از نظریه روانکاوی، عاقلانه است که با شک و تردید به فروید و نظریه های او برخورد کنیم.

اگرچه کار او پایه‌های روان‌شناسی مدرن را تشکیل می‌دهد، اما از یک پایه شواهد معتبر علمی توسعه نیافته و قابل ابطال نیست. بنابراین، شاگردان و پیروان فروید بار تلاش برای ارائه شواهدی برای حمایت از اعتبار علمی و بالینی روانکاوی را به دوش کشیده‌اند.

یک پیام به خانه
در حالی که نظریه کلاسیک روانکاوی فروید و تکنیک بالینی سنتی انتقادات گسترده‌ای را به دلیل نداشتن پایه شواهد علمی یا آزمون‌پذیری به همراه داشته است، قدرت توضیح‌دهنده نظریه روان‌کاوی بخشی از فرهنگ عامه در غرب شده است.

برای مثال، همه ما درباره لغزش فرویدی می دانیم و به طور کلی می پذیریم که مردم اغلب از جنبه های خاصی از خود، انگیزه ها، رفتار و تأثیری که بر دیگران می گذارند، «ناخودآگاه» می مانند.

مکانیسم‌های دفاعی مختلفی مانند انکار، سرکوب و فرافکنی به بخشی از زبان روزمره روان‌شناسی رایج تبدیل شده‌اند.

همچنین نمی توان انکار کرد که تعبیر فروید از رویاها منجر به این باور گسترده شده است که رویاهای ما واقعاً معنایی دارند، نه اینکه صرفاً مجموعه ای از رویدادهای تصادفی باشند که هنگام خواب رخ می دهند.

در همین حال، مفاهیم درمانی مرکزی انتقال و انتقال متقابل، یک درک روان پویشی پذیرفته شده از روابط، به ویژه در محیط‌های بهداشتی و مراقبت اجتماعی را نشان می‌دهد. این ایده‌ها همچنین از توسعه شیوه‌های حفاظتی که مرزهای حرفه‌ای را حفظ می‌کنند، خبر داده است.

برخی از ایده های فروید ممکن است عجیب و غریب و مربوط به زمان خود به نظر برسند، اما میراث او بسیار گسترده است و بر حوزه های فکری بسیار فراتر از عملکرد بالینی روانکاوی تأثیر گذاشته است.

امیدواریم از خواندن این مقاله لذت برده باشید. برای اطلاعات بیشتر، فراموش نکنید که سه تمرین CBT مثبت ما را به صورت رایگان دانلود کنید.