اختلال هویت جنسی، نشانه ها و راه های درمان

بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، ناهماهنگی جنسی (اختلال هویت جنسی) به عنوان “ناهمخوانی مشخص بین جنسیت تجربه شده یا بیان شده آن ها و جنسیتی که در بدو تولد به آن ها اختصاص داده شده است” تعریف می شود. افرادی که این آشفتگی را تجربه می‌کنند نمی‌توانند با بیان جنسیتی خود در هنگام شناسایی خود در نقش‌های سنتی و سفت و سخت اجتماعی دوتایی مرد یا زن، که ممکن است باعث انگ فرهنگی شود، ارتباط برقرار کنند. این می‌تواند منجر به مشکلات روابط با خانواده، همسالان، دوستان شود و منجر به درگیری‌های بین فردی، طرد شدن از جامعه، علائم افسردگی و اضطراب، اختلالات مصرف مواد، احساس منفی رفاه و اعتماد به نفس ضعیف و افزایش خطر شود. خود آزاری و خودکشی بیماران مبتلا به این بیماری باید تحت حمایت روانپزشکی قرار گیرند. درمان هورمونی و درمان جراحی نیز بسته به مورد فردی و نیاز بیمار در دسترس است. این فعالیت ارزیابی و مدیریت نارسایی جنسیتی را توصیف می‌کند و نقش تیم بین‌حرفه‌ای را در بهبود مراقبت از مبتلایان به این بیماری بررسی می‌کند.

اختلال هویت جنسی یا نارضایتی جنسیتی چیست؟

منشأ کلمه جنسیت از “ژانر”  گرفته شده است که به معنای “نوع و جنس” است. به طور کلی، جنسیت کودکان در بدو تولد بر اساس آناتومی و کروموزوم آن ها تعیین می شود. برای اکثر کودکان، این انتساب جنسیتی با هویت جنسی آن ها مطابقت دارد، حس ذاتی که خود را مرد یا زن می دانند. برخی از کودکان ممکن است ناسازگاری را تجربه کنند و تبدیل به بزرگسالان ترنسجندر شوند. نارسایی جنسیتی (GD) بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM 5) به عنوان “ناهمخوانی مشخص بین جنسیت تجربه شده یا بیان شده آن ها و جنسیتی که در بدو تولد به آن ها اختصاص داده شده است” تعریف می شود. قبلاً به آن “اختلال هویت جنسی” می گفتند. کودکان یا نوجوانانی که این آشفتگی را تجربه می‌کنند، نمی‌توانند با بیان جنسیت خود در هنگام شناسایی خود در نقش‌های سنتی دوتایی مرد یا زن اجتماعی، که ممکن است باعث انگ فرهنگی شود، ارتباط برقرار کنند. این امر می‌تواند منجر به تضاد روابط با خانواده، همسالان، دوستان در جنبه‌های مختلف زندگی روزمره آن ها شود و منجر به طرد شدن از جامعه، درگیری‌های بین فردی، علائم افسردگی و اضطراب، اختلالات مصرف مواد، احساس منفی بهزیستی و خود ضعیف شود. -عزت و افزایش خطر خودآزاری و خودکشی شود. باید آگاهی بیشتری ایجاد شود تا بیان جنسیت را به‌عنوان پیوستاری از مرد به زن به جای هنجارهای دوتایی ثابت درک کنیم. این ممکن است به جامعه کمک کند تا جمعیت را درک کند و بار مشکلات سلامت روان ایجاد شده توسط انگ مرتبط را کاهش دهد. اصطلاح جنسیت را نباید با گرایش جنسی اشتباه گرفت. یک مرد تراجنسیتی (زن بیولوژیک) ممکن است خود را دگرجنس‌گرا معرفی کند و همچنان جذب زنان شود و بالعکس.

علت نارسایی جنسیتی چیست؟

gender identity disorder

علت نارسایی جنسیتی (GD) نامشخص است، اما تصور می شود که از یک پیوند پیچیده زیستی-روانی اجتماعی نشات می گیرد. افرادی که با هیپرپلازی مادرزادی آدرنال یا سندرم عدم حساسیت آندروژن متولد می شوند، معمولاً به عنوان دختر بزرگ می شوند و اجتماعی می شوند، حتی اگر آن ها اغلب لباس های متقابل دارند و حس ذاتی تعلق به جنس مخالف دارند. این تغییرات در دوران بلوغ و در دوران بلوغ مشهودتر است. این یکی از پیوندهای بیولوژیکی به خوبی تثبیت شده است. همچنین ارتباطی با قرار گرفتن درون رحمی با فتالات ها در پلاستیک ها و بی فنیل های پلی کلره پیدا شده است. شناخته شده است که آن ها غدد درون ریز منظم تعیین جنسیت قبل از تولد را مختل می کنند. فتالات ها می توانند منجر به افزایش سطح تستوسترون کل جنین شوند که به نوبه خود خطر اختلال طیف اوتیسم و ​​همچنین GD را افزایش می دهد. مشخص شده است که GD در افراد مبتلا به بیماری های روانپزشکی مانند اسکیزوفرنی و اختلال طیف اوتیسم شیوع بیشتری دارد. به نظر می رسد پیوند عصبی آناتومیک است و به تحقیقات بیشتری نیاز دارد. شواهد فزاینده ای وجود دارد که نشان می دهد جمعیت اوتیستیک در معرض خطر بیشتری برای GD هستند.

با این حال، برخی مطالعات به دنبال رد این فرضیه هستند. همچنین شواهد فزاینده ای وجود دارد که نشان می دهد سوء استفاده، بی توجهی، بدرفتاری و سوء استفاده فیزیکی یا جنسی در دوران کودکی ممکن است با GD مرتبط باشد. افرادی که نارضایتی بدنی بالاتر و GD را گزارش می کنند، از نظر سلامت روانی پیش آگهی بدتری دارند. و همانطور که در بالا در اپیدمیولوژی ذکر شد، افراد مبتلا به GD دارای نرخ بالاتر افسردگی، افکار خودکشی و مصرف مواد هستند. یک ارتباط ژنتیکی نیز به عنوان یکی از علل GD شناخته شده است. وراثت و فامیلی بودن GD شناسایی شده است: به عنوان مثال، شیوع بیشتر در دوقلوهای تک تخمکی نسبت به دوقلوهای دو تخمکی. برخی از آلل‌ها (CYP17 و CYP17 T-34C) نیز دارای یک ارتباط هستند، اگرچه گفتن اینکه آیا صرفاً ارتباط است یا علت، دشوار است. اختلالات مصرف مواد معمولاً در مردان و زنان مبتلا به GD یافت می شود، با برخی از مطالعات نشان می دهد که 28٪ مشکلات مربوط به مصرف مواد را گزارش کرده اند. در یک مطالعه اخیر، حدود 48.3٪ از جمعیت مورد مطالعه افکار خودکشی داشتند و 23.8٪ حداقل یک بار در طول زندگی خود اقدام به خودکشی کرده بودند. اگرچه، آن ها قادر به درک هیچ تفاوت بالینی معنی‌داری بین گروه‌های مرد به زن (MTF) یا زن به مرد (FTM) نبودند. اضطراب، افسردگی و اختلالات شخصیتی نیز از بیماری های مشترک هستند.

عوامل بیولوژیکی در اختلال نارسایی جنسیتی چیست؟

درک بیولوژیکی و مشارکت ژنتیکی در نارسایی جنسیتی ممکن است به همه حوزه‌ها، مانند اجتماعی و پزشکی، اجازه دهد که پذیرش بیشتری از نارسایی جنسیتی (GD) داشته باشند. چندین فرض فرضی وجود داشته است. با این حال، هنوز به خوبی درک نشده است. در دهه 1970 فرض بر این بود که توسعه GD کاملاً یک آسیب شناسی محیطی آموخته شده است و هدف این رویکرد اتخاذ تکنیک های تبدیل و رفتار بیزاری برای انتقاد از ویژگی های زنانه در پسران جوان بود. پیشنهاد می‌شود که بسیاری از ژن‌ها در تبدیل هویت جنسیتی به یک صفت چندعاملی ارثی و پیچیده نقش دارند. با این حال، لزوماً صفات پیچیده را تعیین نمی کند. در حال حاضر اعتقاد بر این است که جنسیت به صورت دوگانه تقسیم نمی شود و در واقع طیفی از چتر “جنسیت مستقل” و “تراجنسیتی” است. چندین مطالعه وراثت‌پذیری مبتنی بر خانواده و دوقلو شواهدی برای وراثت پلی ژنتیکی GD ارائه کرده‌اند. مطالعات ژنتیک مولکولی تا به امروز، هیچ شواهد قطعی از هیچ ژنی برای GD شناسایی نشده است. دیسفوری جنسی می تواند در هیپرپلازی مادرزادی آدرنال یا سندرم عدم حساسیت جزئی آندروژن وجود داشته باشد و DSM 5 این را به عنوان یک مشخص کننده تشخیص می دهد.

عوامل روانی اجتماعی در اختلال نارسایی جنسیتی چیست؟

رشد جنسیت به جنسیت تعیین شده در دوران کودکی ممکن است تحت تأثیر تعامل با خلق و خوی کودکان و ویژگی های والدین و روابط پویا آن ها باشد. از پسران جوان انتظار نمی رود که زنانه باشند، و از دختران جوان انتظار می رود که پرورش دهنده، خونگرم و حساس باشند. این رفتارها نیز با هنجارهای فرهنگی همخوانی دارد. کودکان معمولاً از 3 تا 5 سالگی شروع به تشخیص جنسیت می کنند، اگرچه ممکن است تفاوت هایی وجود داشته باشد. فعالیت های بین جنسیتی در کودکان مبتلا به GD به دقت مورد مطالعه قرار می گیرد. آن ها در چند دهه اخیر به طور فزاینده ای ناسازگار بوده اند. زیگموند فروید، روانکاو مشهور تأکید کرد که نارسایی جنسیتی در کودکان از درگیری‌های مثلث ادیپی به وجود می‌آید. بیماران مبتلا به نارسایی جنسی (GD) می توانند به پزشک مراقبت های اولیه، متخصص غدد، یا ارائه دهنده سلامت روان مراجعه کنند. گاهی اوقات، نگرانی اصلی است. در حالی که دیگران ممکن است با مشکلات مرکب سلامت روانی مواجه شوند. همچنین، به دلیل قرار گرفتن در معرض بیشتر، پذیرش اجتماعی و دسترسی بیشتر به مراقبت، این جمعیت تمایل دارند قبل از بلوغ مراجعه کنند در حالی که ممکن است قبل از بزرگسالی یا اواخر نوجوانی مراجعه کنند. ارجاعات لازم با توجه به بیمار باید انجام شود تا سیستم حمایتی قوی برای آن ها فراهم شود. تاریخچه اجتماعی و رشدی شامل دوران کودکی، وضعیت تحصیلی، عملکرد تحصیلی، حمایت اجتماعی، سابقه تروما (روحی، جسمی، جنسی)، سابقه قانونی و اگر در حال حاضر متاهل هستند یا بچه دارند.سابقه خانوادگی شامل هرگونه سابقه بیماری روانپزشکی، خودکشی کامل یا مصرف مواد است.

معاینه ی جسمی برای تشخیص اختلال هویت جنسی

در هنگام تولد، معاینه کامل دستگاه تناسلی باید انجام شود. کودکانی که با هیپرپلازی مادرزادی آدرنال یا سندرم عدم حساسیت آندروژن متولد می شوند، می توانند به عنوان اندام تناسلی مبهم ظاهر شوند. هیپرپلازی مادرزادی آدرنال ممکن است با علائم اولیه کم آبی، هیپوناترمی و هیپرکالمی ظاهر شود. در زیرگروه دیررس، ممکن است با علائم اولیه ویریل شدن و بی نظمی قاعدگی در دختران جوان تظاهر کنند. افراد کلاسیک از دست دادن نمک بیمارتر هستند و نیاز به مدیریت فوری دارند. سندرم عدم حساسیت آندروژن زمانی است که مردان ژنتیکی نسبت به آندروژن های بدن حساس نیستند. آن ها اغلب به عنوان دختر بزرگ می شوند. ممکن است در اوایل بزرگسالی/نوجوانی درمان های هورمونی و جراحی داشته باشند.

نارسایی جنسی در کودکان

gender identity disorder

عدم تطابق آشکار بین تجربه/جنس بیان شده و جنسیت اختصاص داده شده، به مدت حداقل 6 ماه، همانطور که آشکار می شود. مثل:

  • میل شدید به جنسیت دیگر یا اصرار بر اینکه او جنسیت دیگر است (یا جنسیت جایگزین متفاوت از جنسیت تعیین شده)
  • در پسران (جنسیت تعیین شده)، ترجیح شدید برای پوشیدن لباس زنانه یا شبیه‌سازی لباس زنانه، یا در دختران (جنسیت تعیین شده)،
  • ترجیح قوی برای پوشیدن لباس‌های معمولی مردانه و به عنوان مقاومت قوی در برابر پوشیدن لباس‌های معمولی زنانه.
  • ترجیح قوی برای نقش های متقابل جنسیتی در بازی های ساختگی یا بازی های فانتزی.
  • ترجیح قوی برای اسباب‌بازی‌ها، بازی‌ها یا فعالیت‌هایی که به‌طور کلیشه‌ای مورد استفاده یا درگیر شدن توسط جنس دیگر قرار می‌گیرد.
  • ترجیح قوی برای همبازی های جنس دیگر.
  • در پسران (جنسیت تعیین شده)، طرد شدید اسباب‌بازی‌ها، بازی‌ها، فعالیت‌های معمولاً مردانه و اجتناب شدید از بازی‌های خشن و یا در
  • دختران (جنسیت تعیین شده)، رد شدید اسباب‌بازی‌ها، بازی‌ها و فعالیت‌های معمولاً زنانه .
  • بیزاری شدید از آناتومی جنسی.
  • تمایل شدید به ویژگی های جنسی اولیه و/یا ثانویه که با جنسیت تجربه شده فرد مطابقت دارد.

با اختلال رشد جنسی (به عنوان مثال، یک اختلال مادرزادی آدرنوژنیتال مانند هیپرپلازی مادرزادی آدرنال یا سندرم عدم حساسیت به آندروژن).
پس از انتقال: فرد به زندگی تمام وقت در جنسیت مورد نظر (با یا بدون قانونی شدن تغییر جنسیت) روی آورده است و حداقل یک رژیم جنسی متقابل، روش پزشکی یا رژیم درمانی را انجام داده است (یا در حال آماده شدن برای داشتن) است. یعنی درمان منظم هورمون متقابل جنسی یا جراحی تغییر جنسیت که جنسیت مورد نظر را تایید می کند. از بین بردن موهای زائد صورت، القای تشکیل سینه و ایجاد کانتور بدن زنانه از اهداف مورد نظر است. آنها می توانند ترکیبی از آنتی آندروژن ها (اسپیرونولاکتون)، پروژستین ها، مدروکسی پروژسترون استات (مرتبط با خطر بیش از حد سرطان قلبی عروقی و پستان در زنان مسن که استروژن مزدوج مصرف می کنند)، آگونیست های GnRH (هورمون آزاد کننده گنادوتروپین طولانی اثر که باعث سرکوب تستوسترون فیسترون و استروژن می شود) باشد. (بتا استرادیول). هدف از درمان اجتناب از دوزهای فوق فیزیولوژیک یا سطوح خونی استروژن به منظور جلوگیری از عوارض جانبی است.

شایع ترین عوارض جانبی استروژن درمانی عبارتند از بیماری ترومبوآمبولیک، اختلال عملکرد کبد، هیپرتری گلیسیریدمی، ماکروپرولاکتینوما (به دلیل اثر بر لاکتوتروف)، بیماری عروق کرونر، بیماری عروق مغزی و فشار خون بالا. باید مشاوره در مورد سیگار کشیدن، به ویژه برای کسانی که استروژن مصرف می کنند، ارائه شود. سطح استرادیول، سطح تستوسترون، فشار خون، پانل کلسترول، پرولاکتین و عملکرد کبد باید به طور معمول کنترل شود. ارزیابی بالینی و آزمایشگاهی هر 3 ماه در طول سال اول هورمون درمانی برای زنان تراجنسیتی و سپس یک یا دو بار در سال توصیه می شود. گفتار/صوت درمانی را می توان به همه زنان ترنس ارائه داد. روش های مختلفی از جمله تکنیک های حرفه ای برای آموزش صدا، گفتار درمانی توسط آسیب شناسان گفتار آموزش دیده و یا حتی جراحی می تواند مورد استفاده قرار گیرد. داشتن ویژگی‌های صدا و گفتار که با هویت جنسیتی فرد مطابقت داشته باشد، اغلب برای افراد تراجنسیتی مهم است.

درمان اختلال هویت جنسی

درمان اولیه اختلال هویت جنسی تزریق تستوسترون است که معمولاً هفته ای یک بار برنامه ریزی می شود (مسیر خوراکی به دلیل اولین عبور از روده و کبد توصیه نمی شود). در چند ماه اول، افزایش توده عضلانی، آکنه و میل جنسی همراه با قطع قاعدگی مشاهده می شود. در نهایت تغییرات دائمی تری مانند عمیق شدن صدا و بزرگ شدن کلیتوریس پس از 3 تا 6 ماه درمان رخ می دهد. پایش روتین هموگلوبین، هماتوکریت، عملکرد کبد، کلسترول و غربالگری دیابت باید انجام شود. طبق دستورالعمل های انجمن غدد درون ریز در سال 2017، هماتوکریت یا هموگلوبین باید در ابتدا و هر 3 ماه برای سال اول و سپس یک تا دو بار در سال اندازه گیری شود. هدف حفظ سطح تستوسترون در محدوده طبیعی فیزیولوژیک مردانه و جلوگیری از عوارض جانبی ناشی از درمان بیش از حد تستوسترون، به ویژه اریتروسیتوز، آپنه خواب، فشار خون بالا، افزایش وزن بیش از حد، احتباس نمک، تغییرات چربی، و آکنه بیش از حد یا کیستیک است. اندازه گیری تراکم استخوان و غربالگری پوکی استخوان به ویژه در بیمارانی که سازگاری ندارند یا در معرض خطر بیشتر از دست دادن استخوان هستند ضروری است.

امتیاز دهید.
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.