فوبیاها و ترس ها

ترن هوایی پس از یک صعود طولانی و آهسته برای کسری از ثانیه در اوج مسیر شیب دار خود توقف می کند. شما می دانید که قرار است چه اتفاقی بیفتد و اکنون راهی برای اجتناب از آن وجود ندارد. وقت آن است که به نرده آویزان شوید، کف دست‌ها عرق کرده، ضربان قلبتان تند می‌زند و خودتان را برای سواری وحشیانه آماده می کنید.

ترس غیرمنطقی یا فوبیا چیست؟ چگونه می توان بر آن غلبه کرد؟

ترن هوایی پس از یک صعود طولانی و آهسته برای کسری از ثانیه در اوج مسیر شیب دار خود توقف می کند. شما می دانید که قرار است چه اتفاقی بیفتد و اکنون راهی برای اجتناب از آن وجود ندارد. وقت آن است که به نرده آویزان شوید، کف دست‌ها عرق کرده، ضربان قلبتان تند می‌زند و خودتان را برای سواری وحشیانه آماده می کنید.

ترس چیست؟

ترس یکی از اساسی ترین هیجانات انسان است. در سیستم عصبی برنامه ریزی شده و مانند یک غریزه عمل می کند. از زمانی که نوزاد هستیم، به غریزه بقاء، برای پاسخ دادن به ترس در هنگام احساس خطر یا احساس ناامنی مجهز شده ایم.

ترس به محافظت از ما کمک می کند. ما را نسبت به خطر هوشیار می کند و ما را برای مقابله با آن آماده می کند. احساس ترس در برخی شرایط بسیار طبیعی – و مفید است. ترس می تواند مانند یک هشدار باشد، سیگنالی که به ما هشدار می دهد مراقب باشیم.

مانند همه احساسات، ترس نیز بسته به موقعیت و شخص می تواند خفیف، متوسط یا شدید باشد. احساس ترس می تواند کوتاه باشد یا می تواند طولانی تر باشد.

ترس چگونه کار می کند؟

وقتی خطر را احساس می کنیم، مغز فوراً واکنش نشان می دهد و سیگنال هایی را ارسال می کند که سیستم عصبی را فعال می کند. این باعث واکنش های فیزیکی مانند ضربان قلب سریع تر، تنفس سریع و افزایش فشار خون می شود. خون به گروه های عضلانی پمپاژ می شود تا بدن را برای فعالیت فیزیکی (مانند دویدن یا مبارزه) آماده کند. پوست برای خنک نگه داشتن بدن عرق می کند. برخی از افراد ممکن است متوجه احساساتی در معده، سر، قفسه سینه، پاها یا دست ها شوند. این احساسات فیزیکی ترس می تواند خفیف یا قوی باشد.

این پاسخ به عنوان “جنگ یا گریز” شناخته می شود زیرا این دقیقاً همان چیزی است که بدن خود را برای انجام آن آماده می کند: مبارزه با خطر یا دویدن سریع برای فرار. بدن در این حالت جنگ-فرار باقی می‌ماند تا زمانی که مغز پیام خاموشی و رفع خطر را دریافت کند و پاسخ را خاموش کند.

گاهی اوقات ترس توسط چیزی مبهوت کننده یا غیرمنتظره (مانند صدای بلند) ایجاد می شود، حتی اگر واقعاً خطرناک نباشد. این به این دلیل است که واکنش ترس فوراً فعال می‌شود – چند ثانیه سریع‌تر از آن چیزی که بخش متفکر مغز بتواند آنچه را که اتفاق می‌افتد پردازش یا ارزیابی کند. به محض اینکه مغز اطلاعات کافی به دست آورد تا متوجه شود که هیچ خطری وجود ندارد (“اوه، فقط یک بادکنک ترکید – وای!”)، واکنش ترس را خاموش می کند. همه اینها می تواند در چند ثانیه اتفاق بیفتد.

ترس هایی که مردم دارند!

ترس کلمه ای است که برای توصیف واکنش عاطفی خود به چیزی که خطرناک به نظر می رسد استفاده می کنیم. اما کلمه “ترس” به شکل دیگری نیز به کار می رود: نام بردن از چیزی که شخص اغلب از آن احساس ترس می کند.

مردم از چیزها یا موقعیت هایی می ترسند که باعث می شود احساس ناامنی یا عدم اطمینان کنند. به عنوان مثال، کسی که شناگر قوی نیست ممکن است از آب عمیق ترس داشته باشد. در این مورد، ترس مفید است زیرا به فرد هشدار می دهد که ایمن بماند. کسی می تواند با یادگیری نحوه شنای ایمن بر این ترس غلبه کند.

اگر ترس به فرد هشدار دهد که در برابر چیزی که می تواند خطرناک باشد، ایمن بماند، می تواند سالم باشد. اما گاهی اوقات یک ترس غیرضروری و غیرمنطقی است و بیش از آن چیزی که شرایط لازم است باعث احتیاط می شود.

بسیاری از مردم ترس از سخنرانی در جمع دارند. خواه ارائه گزارش در کلاس، سخنرانی در یک مجلس، یا خواندن ردیف هایی در نمایشنامه مدرسه، صحبت کردن در مقابل دیگران یکی از رایج ترین ترس های مردم است.

افراد تمایل دارند از موقعیت ها یا چیزهایی که از آنها می ترسند اجتناب کنند. اما اجتناب به آنها کمک نمی کند بر ترس غلبه کنند – در واقع، می تواند برعکس باشد و تشدید کند. اجتناب از چیزی ترسناک ترس را تقویت می کند و آن را قوی نگه می دارد.

افراد می توانند با دادن فرصتی به خود برای یادگیری و عادت کردن تدریجی به چیز یا موقعیتی که از آن می ترسند، بر ترس های غیرضروری غلبه کنند. به عنوان مثال، افرادی که با وجود ترس از پرواز، سوار هواپیما می شوند، ممکن است به احساسات ناآشنا مانند برخاستن یا تلاطم عادت کنند. آنها یاد می گیرند که انتظار چه چیزی را داشته باشند و این فرصت را دارند که ببینند دیگران برای آرامش و لذت بردن از پرواز چه می کنند. مواجهه تدریجی (و ایمن) با ترس به فرد کمک می کند بر آن غلبه کند.

ترس در دوران کودکی

ترس های خاصی در دوران کودکی طبیعی هستند. به این دلیل که ترس می تواند واکنشی طبیعی به احساس عدم اطمینان و آسیب پذیری باشد – و بسیاری از آنچه کودکان تجربه می کنند جدید و ناآشنا است.

بچه های خردسال اغلب از تاریکی، تنها بودن، غریبه ها و هیولاها یا دیگر موجودات خیالی ترسناک می ترسند. بچه‌های مدرسه‌ای ممکن است وقتی هوا طوفانی است یا در اولین تنها خوابیدن بترسند. همانطور که رشد می کنند و یاد می گیرند، با حمایت بزرگسالان، اکثر بچه ها می توانند به آرامی بر این ترس ها غلبه کنند و از آنها پیشی بگیرند.

برخی از کودکان نسبت به ترس‌ها حساس‌تر هستند و ممکن است برای غلبه بر آن‌ها مشکل داشته باشند. وقتی ترس‌ها فراتر از سن مورد انتظار باقی می‌مانند، ممکن است نشانه آن باشد که فردی بیش از حد ترسیده، نگران یا مضطرب است. افرادی که ترس هایشان خیلی شدید است یا خیلی طولانی است ممکن است برای غلبه بر آنها به کمک و حمایت نیاز داشته باشند.

فوبیاها

فوبیا یک واکنش ترس شدید به یک چیز یا یک موقعیت خاص است. در فوبیا، ترس با خطر احتمالی تناسب ندارد. اما برای فرد مبتلا به فوبیا، خطر واقعی به نظر می رسد زیرا ترس بسیار قوی است.

فوبیا باعث می‌شود افراد نگران و ناراحت چیزها یا موقعیت‌هایی باشند که از آنها می‌ترسند، زیرا احساسات فیزیکی ترس می‌تواند بسیار شدید باشد.

فعالیت های طبیعی فرد مبتلا به فوبیا از سگ ممکن است از رفتن به مدرسه ترس داشته باشد که سگی را در راه ببیند. فردی که فوبیا از آسانسور دارد، ممکن است از سفر میدانی اجتناب کند، اگر این سفر شامل رفتن به آسانسور باشد.

اگر پیش بینی آب و هوا، طوفان را پیش بینی کند، دختری که فوبیا از رعد و برق دارد، ممکن است از رفتن به مدرسه بترسد. ممکن است وقتی آسمان ابری می شود، ناراحتی و ترس وحشتناکی را احساس کند. یک پسر مبتلا به فوبیای اجتماعی ترس شدیدی از صحبت کردن در جمع یا تعامل دارد و ممکن است از پاسخ دادن به سؤالات در کلاس، ارائه گزارش یا صحبت با همکلاسی های خود در اتاق ناهار بترسد.

احساس ترس شدید ناشی از فوبیا می تواند خسته کننده و ناراحت کننده باشد. از دست دادن فرصت ها می تواند ناامید کننده باشد زیرا ترس مانع شما می شود. و احساس ترس از چیزهایی که به نظر می رسد دیگران با آن مشکلی ندارند، می تواند گیج کننده و شرم آور باشد.

گاهی اوقات، مردم در مورد ترس های خود مسخره می شوند. حتی اگر کسی که مسخره می کند از روی نامهربانی و بی انصافی نباشد، مسخره کردن فقط وضعیت را بدتر می کند.

چه چیزی باعث فوبیا می شود؟

برخی از فوبیاها زمانی ایجاد می شوند که فردی تجربه ترسناکی از یک چیز یا موقعیت خاص داشته باشد. یک ساختار کوچک مغزی به نام آمیگدال (تلفظ: uh-MIG-duh-luh) تجربیاتی را که باعث تحریک احساسات قوی می شود را پیگیری می کند. هنگامی که یک چیز یا موقعیت خاص واکنش ترس شدیدی را ایجاد می کند، آمیگدال با ایجاد یک واکنش ترس در هر زمانی که با آن چیز یا موقعیت روبرو می شود (یا حتی به آن فکر می کند) به او هشدار می دهد.

ممکن است شخصی پس از نیش زدن زنبور در یک موقعیت خاص ترسناک دچار فوبیای زنبور عسل شود. برای آن فرد، نگاه کردن به عکس یک زنبور، دیدن یک زنبور از راه دور، یا حتی راه رفتن در نزدیکی گل هایی که ممکن است زنبوری وجود داشته باشد، همگی می توانند باعث ایجاد فوبیا شوند.

با این حال، گاهی اوقات ممکن است هیچ رویداد واحدی وجود نداشته باشد که باعث فوبیای خاصی شود. برخی از افراد ممکن است به دلیل ویژگی‌های شخصیتی که با آن متولد شده‌اند، ژن‌های خاصی که به ارث برده‌اند یا موقعیت‌هایی که تجربه کرده‌اند، نسبت به ترس‌ها حساس‌تر باشند. افرادی که ترس یا اضطراب شدید دوران کودکی داشته اند ممکن است بیشتر به یک یا چند فوبیا مبتلا شوند.

داشتن فوبیا نشانه ضعف یا عدم بلوغ نیست. این پاسخی است که مغز در تلاش برای محافظت از فرد یاد گرفته است. گویی سیستم هشدار مغز یک زنگ خطر کاذب ایجاد می کند و ترس شدیدی را ایجاد می کند که متناسب با موقعیت نیست. از آنجایی که سیگنال ترس بسیار شدید است، فرد متقاعد می شود که خطر بیشتر از آنچه هست است.

غلبه بر فوبیا

افراد می توانند با مواجهه تدریجی با ترس های خود یاد بگیرند که بر فوبیا غلبه کنند. این در ابتدا آسان نیست. اراده و شجاعت می خواهد. گاهی اوقات افراد به کمک یک درمانگر نیاز دارند تا آنها را در این فرآیند راهنمایی کند.

غلبه بر فوبیا معمولاً با تهیه فهرست بلندبالایی از ترس های فرد به ترتیب حداقل به بدترین شروع می شود. به عنوان مثال، با فوبیای سگ، لیست ممکن است با چیزهایی شروع شود که فرد کمتر از آنها می ترسد، مانند نگاه کردن به عکس یک سگ. سپس به بدترین ترس‌ها، مانند ایستادن در کنار کسی که سگی را نوازش می‌کند، نوازش کردن سگی روی افسار، و راه رفتن با سگ، کار می‌کند.

به تدریج، و با حمایت، فرد هر موقعیت ترس آور موجود در لیست را امتحان می کند – یکی یکی، با کمترین ترس شروع می شود. فرد مجبور به انجام کاری نیست و تا زمانی که احساس راحتی نکند روی هر ترسی کار می کند و تا زمانی که لازم است طول بکشد.

یک درمانگر همچنین می‌تواند به فرد مبتلا به فوبیای سگ نشان دهد که چگونه به سگ نزدیک شود، نوازش کند و راه برود و به فرد کمک کند تا آن را امتحان کند. ممکن است فرد انتظار داشته باشد که در نزدیکی سگ اتفاقات وحشتناکی بیفتد. صحبت در مورد این نیز می تواند کمک کند. وقتی مردم متوجه می‌شوند که چیزی که از آن می‌ترسند واقعاً درست نیست، می‌تواند تسکین بزرگی باشد.

یک درمانگر همچنین ممکن است شیوه‌های آرامش‌بخشی مانند روش‌های خاص تنفس، تمرین آرام‌سازی عضلات، یا صحبت‌های آرام‌بخش را آموزش دهد. اینها می توانند به افراد کمک کنند تا احساس راحتی و جرأت کافی داشته باشند تا با ترس های موجود در لیست خود روبرو شوند.

وقتی کسی به یک شی یا موقعیت ترسناک عادت می کند، مغز نحوه واکنش خود را تنظیم می کند و فوبیا برطرف می شود.

اغلب، سخت ترین قسمت غلبه بر فوبیا شروع کردن است. هنگامی که شخصی تصمیم می گیرد آن را دنبال کند – و مربیگری و حمایت مناسب را دریافت می کند – می تواند تعجب آور باشد که چقدر ترس می تواند به سرعت از بین برود.