روشنفکر، دکتر روانشناس خوب - گروه روانشناسی روشنفکر، مشاوره روانشناسی، دکتر روانشناس خوب
علت افسردگی چیست؟ هیچ دلیل واحدی برای افسردگی وجود ندارد. این می تواند به دلایل مختلفی رخ دهد و محرک های مختلفی دارد. برای برخی افراد، یک رویداد ناراحت کننده یا استرس زا در زندگی، مانند سوگ، طلاق، بیماری، بیکاری و نگرانی های شغلی یا مالی، می تواند علت باشد.
علل مختلف اغلب می توانند باعث افسردگی شوند. به عنوان مثال، ممکن است پس از بیماری احساس ضعف کنید و سپس یک رویداد آسیب زا مانند سوگ را تجربه کنید که باعث افسردگی می شود.
مردم اغلب در مورد “مارپیچ رو به پایین” رویدادهایی صحبت می کنند که منجر به افسردگی می شود. به عنوان مثال، اگر رابطه شما با شریک زندگی تان به هم بخورد، احتمالاً احساس ضعف می کنید، ممکن است از دیدن دوستان و خانواده خودداری کنید و ممکن است شروع به نوشیدن بیشتر کنید. همه اینها می تواند باعث بدتر شدن احساس شما و تحریک افسردگی شود.
برخی از مطالعات همچنین نشان داده اند که احتمال ابتلا به افسردگی با افزایش سن بیشتر است و در افرادی که در شرایط سخت اجتماعی و اقتصادی زندگی می کنند، شایع تر است. تصور می شود که احتمال ابتلای شما به افسردگی شدید ممکن است تا حدی تحت تأثیر ژن هایی باشد که از والدین خود به ارث برده اید.
افسردگی یکی از شایعترین اختلالات روانی در ایران و سایر کشورها است. افسردگی تقریباً در هر سنی می تواند روی هر کسی تأثیر بگذارد، اما دلایلی که بعضی از افراد دچار افسردگی می شوند همیشه مشخص نمی شوند. محققان گمان می کنند که در واقع دلایل مختلفی برای افسردگی وجود دارد و این دلایل همیشه قابل پیشگیری نیستند. عواملی که می توانند به افسردگی کمک کنند شامل مسائل ژنتیکی، شیمی مغز، برخی شرایط پزشکی، مصرف مواد، استرس و تغذیه نامناسب است که توضیح داده خواهد شد.
تخمین زده می شود که 10 تا 15 درصد از جمعیت عمومی در طول عمر خود حداقل یک بار دچار افسردگی بالینی شوند. سازمان بهداشت جهانی تخمین می زند 5٪ از مردان و 9٪ از زنان در هر سال افسردگی را تجربه می کنند.
علل مختلفی وجود دارد که می تواند باعث افسردگی شود. اما از این میان برخی از علل با مغز درارتباط هستند، مواردی که می تواند خطر ابتلا به افسردگی را افزایش دهد شامل موارد زیر است:
یکی از عوامل بیولوژیکی افسردگی عدم تعادل در انتقال دهنده های عصبی است که در تنظیم خلق دخیل هستند. انتقال دهنده های عصبی خاصی از جمله دوپامین، سروتونین و نوراپی نفرین نقش مهمی در خلق و خو دارند.
انتقال دهنده های عصبی، مواد شیمیایی هستند که به مناطق مختلف مغز کمک می کنند تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. هنگامی که انتقال دهنده های عصبی خاصی کم باشد، ممکن است منجر به علائمی شود که ما آن را افسردگی بالینی می نامیم.
تئوری بیولوژیکی افسردگی نشان می دهد که داشتن بیش از حد یا خیلی کمی از انتقال دهنده های عصبی خاص باعث افسردگی یا حداقل در بروز آن دخیل می باشند. در حالی که این تئوری اغلب به عنوان علت اصلی افسردگی ذکر می شود، هنوز تأیید نشده است و بسیاری از کارشناسان معتقدند که عوامل پیچیده ای در افسردگی نقش دارند.
نحوه تاثیر داروها برای درمان افسردگی اغلب بر تغییر سطح برخی مواد شیمیایی در مغز است. برخی از این روش های درمانی شامل مهار کننده های بازجذب سروتونین (SSRI)، مهارکننده های بازگشت مجدد سروتونین-نوراپی نفرین (SNRI ها)، مهارکننده های مونوآمین اکسیداز (MAOIs) و ضد افسردگی های سه حلقه ای (TCAs) هستند.
در صورت ابتلا به بیماری مزمن، اختلال خواب و یا بیماری تیروئید، احتمالاً علائم افسردگی را تجربه خواهید کرد. همچنین میزان افسردگی در افرادی که دارای درد مزمن، دیابت، بیماری مولتیپل اسکلروز و سرطان هستند بیشتر است. ذهن و بدن به وضوح در ارتباط هستند. اگر مشکل جسمی پیدا کنید، ممکن است تغییراتی در سلامت روان خود نیز پیدا کنید.
بیماری ها از دو طریق با افسردگی ارتباط دارند. استرس داشتن یک بیماری مزمن، ممکن است منجر به افسردگی شود. بعلاوه، برخی بیماری ها مانند اختلالات تیروئید، بیماری آدیسون و بیماری کبد می توانند علائم افسردگی را ایجاد کنند.
به طور گسترده اثبات شده است كه زنان تقریباً دو برابر مردان دچار افسردگی اساسی هستند. به دلیل بروز اختلالات افسردگی در سال های تولید مثل زنان، اعتقاد بر این است که عوامل خطرزای هورمونی ممکن است بر افسردگی زنان تاثیرگذار باشد.
خانمها به ویژه در مواقعی که هورمونهایشان در حال منتشر شدن است مستعد ابتلا به اختلالات افسردگی هستند، از جمله در طول دوره قاعدگی، بارداری، زایمان و …
نوسانات هورمونی ناشی از زایمان و شرایط تیروئید نیز می تواند در افسردگی تاثیر داشته باشد. افسردگی پس از زایمان بسیار زیاد اتفاق می افتد و اعتقاد بر این است که از تغییرات سریع هورمونی که بلافاصله پس از زایمان رخ می دهد ناشی می شود. همچنین، خطر افسردگی زنان پس از گذر از یائسگی کاهش می یابد.
سابقه خانوادگی، یکی دیگر از عوامل خطرزای مهم برای افسردگی است. اگر در خانواده شما افرادی دیگر نیز دچار افسردگی یا نوع دیگری از اختلال خلقی باشند، احتمالاً علائم افسردگی را تجربه خواهید کرد. برآوردها نشان می دهد که افسردگی تقریباً 40٪ توسط ژنتیک تعیین می شود.
مطالعات دوقلوها، فرزندخواندگی و خانواده ها، افسردگی را با ژنتیک مرتبط می داند. باوجود این که مطالعات نشان می دهد یک یک عامل ژنتیکی قوی برای افسردگی وجود دارد، محققان هنوز درباره عوامل ژنتیکی برای افسردگی مطمئن نیستند.
برای مثال، محققان دریافتند که داشتن پدر و مادر مبتلا به افسردگی، خطر افسردگی را دو برابر می کند، هنوز مشخص نیست که ژن ها چه نقشی در افسردگی و سایر اختلالات خلقی بازی می کنند، اما محققان می دانند که ژن های مختلف زیادی وجود دارد که می توانند نقش داشته باشند. با درک بهتر نحوه عملکرد آنها، محققان امیدوارند که بتوانند درمان های مؤثرتری را ایجاد کنند.
مهم است که به یاد داشته باشید هیچ یک از عوامل افسردگی به تنهایی عمل نمی کنند. عوامل ژنتیکی ممکن است یک عامل اصلی برای افسردگی باشد، اما دانشمندان همچنین بر این باورند که ژن ها و محیط با هم تعامل دارند تا افسردگی بروز کند.
اکثر مردم برای کنار آمدن با رویدادهای استرس زا، مانند سوگ یا شکست رابطه، زمان می گذارند. هنگامی که این رویدادهای استرس زا رخ می دهند، اگر از دیدن دوستان و خانواده خود صرف نظر کنید و سعی کنید به تنهایی با مشکلات خود کنار بیایید، خطر ابتلا به افسردگی در شما افزایش می یابد.
اگر ویژگی های شخصیتی خاصی مانند عزت نفس پایین یا انتقاد بیش از حد از خود داشته باشید، ممکن است در برابر افسردگی آسیب پذیرتر باشید. این ممکن است به دلیل ژن هایی باشد که از والدین خود به ارث برده اید، تجربیات اولیه زندگی شما یا هر دو.
برخی از زنان به ویژه پس از بارداری در برابر افسردگی آسیب پذیر هستند. تغییرات هورمونی و فیزیکی، و همچنین مسئولیت اضافه شده یک زندگی جدید، می تواند منجر به افسردگی پس از زایمان شود.
گاهی اوقات افسردگی قبل از زایمان شروع می شود. افسردگی در بارداری به عنوان افسردگی دوران بارداری شناخته می شود.
یائسگی زمانی است که دوره های شما به دلیل کاهش سطح هورمون متوقف می شود. گاهی اوقات یائسگی می تواند باعث افسردگی شود، به ویژه در چند سال اول.
یائسگی همچنین می تواند علائمی مانند غم و اندوه و نوسانات خلقی را ایجاد کند. علائم سلامت روان ناشی از یائسگی با افسردگی متفاوت است.
احساس تنهایی، ناشی از چیزهایی مانند جدا شدن از خانواده و دوستان، می تواند خطر ابتلا به افسردگی را افزایش دهد.
هنگامی که زندگی آنها را از بین می برد، برخی از افراد سعی می کنند با نوشیدن الکل زیاد یا مصرف مواد مخدر با آن مقابله کنند. این می تواند منجر به یک مارپیچ از افسردگی شود.
حشیش میتواند به آرامش شما کمک کند، اما شواهدی وجود دارد که نشان میدهد همچنین میتواند باعث افسردگی، بهویژه در نوجوانان شود. «غرق غمها» با نوشیدنی نیز توصیه نمی شود. الکل بر شیمی مغز تأثیر می گذارد که خطر ابتلا به افسردگی را افزایش می دهد.
در صورت ابتلا به بیماری طولانی مدت یا تهدید کننده زندگی، مانند بیماری عروق کرونر قلب، سرطان یا شرایطی که باعث درد طولانی مدت می شود، ممکن است خطر ابتلا به افسردگی بیشتر باشد.
صدمات سر نیز یکی از دلایل شناخته شده افسردگی است. آسیب شدید به سر می تواند باعث نوسانات خلقی و مشکلات عاطفی شود. در برخی افراد کم کاری تیروئید (کم کاری تیروئید) می تواند باعث افسردگی شود.
جدا از علت افسردگی که در درمان افسردگی مهم است، می توانید به مرکز درمان افسردگی مراجعه نمایید.